کسی که دنیا را برای آخرت به طور کلی - رها کند و یا آخرت را به خاطر دنیا فراموش کند برتری به دیگران نخواهد داشت، مگر این که از هر دو بهره مند باشد، چون دنیا وسیله رسیدن به آخرت است، بنابراین - باید از دنیا بهره گرفت - تا سربار مردم نبود.
به فرموده امام صادق سلام الله علیه: فردی نزد رسول خدا صل الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
ای رسول خدا! توصیه و سفارشی به من کن. آن حضرت سه بار از او پرسید:
اگر سفارشی کنم انجام می دهی؟
آن شخص در هر سه بار پاسخ داد: آری، ای رسول خدا!
حضرت رسول صل الله علیه و آله فرمود:
به تو سفارش می کنم که هرگاه خواستی کاری انجام دهی درباره سرانجام آن تدبر کن؛ اگر مایه رشد و هدایت بود انجام بده و اگر مایه گمراهی بود از آن بپرهیز. (الکافی، ج8، ص150)
تو می گویی شفیع بودن خدا عملی نیست و نمی شود خدا خود شفیع باشد. این حرف تو کفر و شرک اکبر است. چگونه ممکن است خداوند خود صاحب شفاعت باشد ولی شفیع بودنش معقول نباشد؟
دکتر عبدالصمد [شافعی]:
جناب علی عبدالله! برای من هم سئوال است و فکر می کنم اشکال جناب بن شریح وارد باشد. به هر حال شما باید این کلی گویی را توضیح دهید.
علی عبدالله [شیعه اثنی عشری]:
توضیح این که شفاعت سه پایه دارد: 1- شفاعت شونده (مشفوع له) 2- شفاعت کننده (شفیع) 3- شفاعت پذیر که خداست.
وقتی ولیّ صالحی شفیع می شود، سه پایه تحقق پیدا می کند. مجرمی که شفاعت می خواهد و ولیی که واسطه می شود و خدایی که شفاعت را درباره گناهکار می پذیرد.
حال اگر ما خود خداوند را شفیع بدانیم، مسئله دو پایه ای می گردد. شفاعت شونده که همان فرد گناهکار است، شفیع که خداوند است. خوب خداوند واسطه می شود بین مجم و چه کسی؟ معنا ندارد که خدا هم واسطه باشد و هم پذیرنده آن.
حال اگر بگویید هیچ اشکالی ندارد که خدا هم شفیع باشد و هم شفاعت پذیر چرا که خداوند با شفاعت خود مجرم را بخشیده است. پاسخ ما این خواهد بود که در اینجا نباید کلمه شفیع به کار ببرید بلکه بگویید خدا مجرمی را بخشید و این، مفهوم توبه و مغفرت است که غیر از مسئله شفاعت می باشد
روح بن عبدالرحیم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت در ذیل آیه شریفه « مردانی که تجارت و خرید و فروش آنها را از یاد خدا باز نمی دارد »(سوره نور، ایه37) ، فرمود:
آنها اصحاب داد و ستد بودند و هرگاه وقت نماز فرا می رسید تجارت را رها می کردند و به سوی نماز می رفتند، و این ها از نظر پاداش بالاتر از کسانی هستند که به کار نمی پردازند.