اگر دوست داری که خداوند دوستت بدارد، به دنیا بی علاقه باش و اگر دوست داری مردم دوستت بدارند، هرگاه از مال دنیا چیزی به دستت افتاد، آن را به سوی آنان بیفکن [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
با عرض سلام خدمت همه دوستان و بازدیدکنندگان، به اطلاع می رسانیم این وبلاگ جهت پربارتر شدن و اضافه شدن موضوعات متنوع به آدرس و وبلاگ زیر منتقل شد، خواهشمندیم در صورت تمایل دوباره زحمت کشیده ما را لینک بفرمائید و به ما خبر دهید تا شما عزیزان را لینک کنیم. ما را فراموش نکنید. منتظر نظرات و راهنمائیهای ارزنده شما هستیم.
آگاه باشید! عبادتی که در آن تفکر نباشد سودی ندارد1 ؛نیز می فرماید: آگاه باشید! اگر در قرائت قرآن تدبر نباشد سودی ندارد2 ؛ همچنین آن حضرت در وصیت به محمدبن حنیفه می فرماید:
هر کس در کارها بدون توجه به فرجام آن وارد شود خود را در معرض رخدادهای بسیار زشت و ناپسند قرار می دهد و تدبیر پیش از عمل تو را از پشیمانی ایمنی می بخشد.3
هر قدر می توانید از غصه ی دنیا جدا شودید، چون هر کس درباره دنیا بیشتر ناراحت شود، خداوند دارایی او را پراکنده کند و نداری همواره مقابلش باشد، و هر کس به فکر آخرت باشد خداوند امور دنیائی او را برآورد و بی نیازی را در قلبش جای دهد.
روایت شده، رسول مکرم اسلام صل الله علیه و آله در سفری بود. برای طعام، امر فرمود گوسفندی را ذبح نمایند. شخصی عرض کرد: یا رسول الله! ذبح گوسفند به عهده من، و دیگری گفت که پوست کندن آن با من، و شخص دیگر گفت که پختن آن با من، آن حضرت فرمود: جمع کردن هیزم هم با من باشد.
گفتند: یا رسول الله، ما هستیم و هیزم جمع می کنیم. نیاز به زحمت شما نیست. فرمود:
این را نمی دانم، لیکن خوش ندارم که خود را بر شما امتیازی دهم. پس به درستی که حق تعالی کراهت دارد از بنده اش که ببیند او خود را بر دوستانش امتیاز داده است. (منتهی الامال، ج1 ص23)
پیامبر صل الله علیه و آله لباسش را خودش می دوخت، و کفشش را خودش وصله می کرد، و گوسفندش را خود می دوشید. با بردگان غذا می خورد. روی زمین می نشست و سوار بر الاغ می شد، و کسی را همردیف خود قرار می داد، و شرم آن نداشت که خودش به بازار برود و نیازهای خانه را خریداری کرده و حمل کند. با همه افراد دست می داد، و تا طرف، دستش را رها نمی کرد، او رها نمی کرد، به همگان سلام می کرد و اگر به چیزی دعوت می شد، هر چند به خرمای خشک، دعوت را رد نمی نمود. کم خرج و بزرگ طبع و خوش برخورد بود. چهره اش گشوده و خندان بود، اندوهش آمیخته با خشم نبود، و در تواضعش ذلت نبود، اشراف در بخشش داشت، قلبی مهربان داشت، و با همه مسلمانان مهربان بود. هرگز از سر سفره ای سیر برنخاست و هرگز دست طمع به چیزی دراز نکرد.