ابن حمزه از امام باقر علیه السلام از آباء کرام خود از حذیفه نقل کرده که گفت:
هنگامی که با گروهی از مهاجرین و انصار در محضر رسول خدا صل الله علیه و آله بالای کوه احد بودیم، ناگاه حسن بن علی علیه السلام را دیدیم که با آرامش و وقار راه می رفت. پیامبر صل الله علیه و آله به او نگریست و همراهان چشم بر او دوختند. بلال گفت: ای رسول خدا! آیا اَحَدی را در اُحُد می بینی؟ آن حضرت فرمود:
جبرئیل راهنمایی اش می کند و میکائیل استوارش می دارد. او فرزند من و پاکیزه جان من و استخوانی از استخوان های سینه من است. این، نوه و نور چشم من است. پدرم فدایش باد! آن حضرت برخاست - و ما نیز برخاستیم - در حالیکه می فرمود:
تو سیب خوشبو، حبیب و مایه سرور دل منی. دست حسن را گرفت و با او راه افتاد. ما نیز همراه آنان شدیم. تا آن حضرت نشست و ما نیز گرداگرد او نشستیم. پس به رسول خدا صل الله علیه و آله نگریستیم، در حالی که چشم از حسن نمی گرفت. فرمود:
او پس از من، هدایتگر هدایت شده است، هدیه پروردگار جهانیان به من است، از من خبر می دهد و آثار (هدایتی) مرا به مردم می شناساند، سنتم را زنده می کند و در کار خود امور را سرپرستی می کند و خدای متعال به او نظر می کند و رحمش می کند. خدا رحمت کند کسی را که او را بدین سان بشناسد و در حق او بر من نیکی و اکرام کند...
فرهنگ جامع سخنان امام حسن علیه السلام، ص 27 نقل از الثاقب فی المناقب: 316 ح 264
در تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام آمده است:
حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود:
خدای متعال چون یهود را از زبان پیامبر خدا صل الله علیه و آله توبیخ فرمود و جلو بهانه های آنان را گرفت، و دلیل های روشن آورد که محمد صل الله علیه و آله سالار پیامبران، و بهترین آفریده خداست، علی علیه السلام سرور اوصیاء ، و بهترین جانشین او در میان مسلمانان است، و پاکیزگان از خاندان او به پادارندگان دین خدا و پیشوایان بندگانش هستند، جلوی بهانه های آنان را گرفت. دیگر نمی توانستند دلیل و شبه های بیاورند؛ به لجاجت روی آوردند و گفتند:
محمد! ما نمی فهمیم تو چه میگویی! ما معتقدیم که بهشت، تنها برای ماست - نه تو، و نه علی، نه دین داران و امت تو- ، و ما به شما گرفتار و آزموده می شویم، و ما اولیای مخلص خدا و بندگان برگزیده اوییم. دعای ما پذیرفته است و هر خواسته ای که از پروردگارمان داشته باشیم، رد نخواهد شد.
چون این سخنان بگفتند، خدای متعال به پیامبرش فرمود: ای محمد! به اینان بگو « اگر سرای آخرت - بهشت و نعمت هایش - تنها برای شماست و دیگران - که محمد و علی و امامان و بقیه اصحاب و مؤمنان باشند - سهمی از آن ندارند، پس اگر راست می گویید که دعای شما مستجاب است، برای دروغگویان و مخالفان خود آرزوی مرگ کنید.(بقره- آیه 94) و بگویید: خدایا! دروغگویان ما و مخالفان را بمیران تا راستگویان از ایشان بیاسایند، و حجت راستین و بایسته ات آشکارتر شود.
پیامبر صل الله علیه و آله پس از آن که این سخن خدا را بر آنان عرضه کرد، فرمود: هیچ یک از شما این نفرین و آرزو را نمی کند مگر آن که آب دهانش در گلویش گیر کند و در جا بمیرد. و چون یهود می دانستند که دروغگویند و محمد و علی و پیروانشان راستگویند، از بیم مرگ جرأت نکردند که دعا کنند. ...
خزّاز با سند خود از امام حسن علیه السلام نقل کرده که فرمود:
روزی پیامبر صل الله علیه و آله خطبه خواند و پس از حمد و ثنای خداوند، فرمود:
مردم! گویا (رحلتم نزدیک است ) فراخوانده می شوم و باید اجابت کنم، و من در میان شما دو چیز گران بها - کتاب خدا ، و عترت و خاندانم - را به جا می گذارم که اگر به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نمی شوید. پس از آنان یاد گیرید و به آنان نیاموزید که آنان داناتر از شمایند. زمین از آنان خالی نمی ماند وگرنه اهل خود را به کام می کشد. ...
فرهنگ جامع سخنان امام حسن علیه السلام، نقل از کفایة الاثر:162
ای کمیل، زمین پر از دامهای شیاطین است و هرگز کسی را از آنها راه نجاتی نیست مگر آنکه به دامان ولایت ما اهل بیت، چنگ زند و خداوند متعال خود نیز ترا اعلام فرموده است که جز بندگانش، هرگز کسی را از آن دامها چاره و نجاتی نیست؛ بندگان خدا ارادتمندان ما هستند...
ای کمیل به برکت ولایت ما خود را از آنکه شیطان در اموال و اولادت دست اندازی کند وارهان.