بر مردمان روزگارى آید که جز سخن چین را ارج ننهند ،
و جز بدکار را خوش طبع نخوانند ، و جز با انصاف را ناتوان ندانند .
در آن روزگار صدقه را تاوان به حساب آرند ، و بر پیوند با خویشاوند منّت گذارند ، و عبادت را وسیلت بزرگى فروختن بر مردم انگارند . در چنین هنگام کار حکمرانى با مشورت زنان بود ، و امیر بودن از آن کودکان و تدبیر با خواجگان . [نهج البلاغه]